زیباییشناسی
زیبایی شناسی یا حسّیکیکی از رشتههای فلسفه است که به عنوان نظریه تأمل در داوریهای زیباییشناختی تعریف میشود.زیباییشناسی، قابلیتی است برای درک بهتر اجسام و باعث تغییر در نگرش میگردد.
هدف زیباییشناسی
هدف زیباشناسی توضیح چیستی زیبایی و نحوه ی درک ما از آن و نیز تحلیل سطوح و گونه ها آن است. همچنین شاید توصیه برای زیبا سازی هم بتواند جزء مباحث ان قلمداد شود (هنجاری).
معنای زیبایی
فیلسوفها و هنرمندان از ابتدای تاریخ بر سر زیبایی اختلاف نظر داشتند به صورتی که افلاطون زیبایی را هماهنگی اجزا با کل میدانست و آن را به دو نوع زیبایی طبیعت و موجودات زنده و زیبایی هندسه، خط و دایره تقسیم میکرد. او معتقد بود که زیبایی طبیعی نسبی است، در حالی که زیبایی هندسی یا آنچه به دست بشر ساخته میشود مطلق است و آنچه در نظریه افلاطون، زیبایی هندسی نامیده شده را لوکوربوزیه زیبایی مهندسی نامیده است. هگل بر اساس نظریات افلاطون، قائل به دو نوع زیبایی طبیعی و هنری بود. در هر حال تصدیق یقینی برای وجود خارجی زیبایی بسیار مشکل است.(حمید رجایی2000)
از قرن هیجدهم به بعد، مفهوم زیبایی بیشتر جنبه روانشناسی به خود گرفت و در ارتباط با ادراک دیده شد. از آنجایی که عوامل روانی و اجتماعی بر ادراکات انسان اثرات مهمی بر جای میگذارند، در احساس او از زیبایی نیز موثرند.
ارزش زیبایی شناختی یک فضا هنگامی قابل ادراک میشود که بتواند خود را به عنوان یک موجود مستقل از ذهن برای ناظر مطرح کرده و ذهن او را به فعالیت وادارد.
تجربه زیبا شناختی
تجربه زیبا شناختی تجربهای خوشایند و مطلوب است که به زندگی ارزش و معنا میبخشد. این تجربه مبتنی بر تعمقی نشأت گرفته از درون موجود زنده است که سبب میشود او محیطش را بهتر درک کند؛ تجربهای که در بین همه مردم و در هر زمانی مستلزم تمرکز بر برخی از جنبههای محیط اطراف است.
قوانین عام زیباییشناسی
بیرکهوف معتقد است که چیزی زیباست که با کمترین علامات ممکن، بیشترین نظم ممکن را عرضه کند؛ اما زیبایی تنها از طریق نظم و قاعده به دست نمیآید، بلکه نتیجه دو صفت متضاد است که هر دو به یک اندازه ضروری هستند.
هنر موفق، هنری است که مکالمه ای دوجانبه با ذهن به وجود آورد، چالشهای ذهنی به وجود آورد و بازتابهایی ایجاد کند. این رابطه معمولاً از تجزیه و تحلیل ناکامل نیروهای موثر، حاصل میشود. ترکیبی که کاملاً هماهنگ و وحدت یافته باشد، ترکیبی خسته کننده خواهد بود. هنرمند موفق کسی است که احساس نظم و وابستگی را القا کند و در همان حال چیزهای غیر منتظره را در اثر خود وارد سازد.
ادراک زیبایی بر اساس تئوری اطلاعات
بنا براین نظریه، اطلاعات زیبا شناختی عواطف انسان را مخاطب قرار میدهند. بر این اساس یک پیام، زمانی زیبایی را القا میکند که پرت اطلاعاتی کافی داشته باشد و میزان بداعت، یعنی محتوای زیباشناختی آن، از حداکثر دریافت ذهن بیشتر باشد. در این صورت گیرنده مجبور به تشکیل طرح واره است و بدین ترتیب ذهن اجباراً خود را معطوف به سطوح بالاتر ادراکی میکند. در واقع ارضای حس زیباشناختی، زمانی به دست میآید که ذهن در مجموعهای از تحریکات ظاهراً غیر منظم و مغشوش، موفق به کشف یک نظم نسبی گردد.
پیامهای پیچیده را نمیتوان به صورت مستقیم درک کرد. در این حالت باید با روش تشکیل طرحوارهها مقدار اطلاعات را کم کرد. تئوری گشتالت اصول تقرب، تشابه، انسداد، استمرار و هم جهتی به عنوان عوامل خارجی و اصول آشنایی و آمادگی ذهنی را به عنوان عوامل موثر بر تشکیل طرحوارهها و ادراک زیبایی فرمی معرفی میکند.
معیارهای اصلی زیبایی در معماری
-
فرم و صورت:فرم یکی از معیارهای اصلی زیبایی است که در دو گروه فرمهای با قاعده و فرمهای بی قاعده قرار میگیرد.
-
فرم با قاعده←تابع قوانین هندسی
-
فرم بی قاعده ←فاقد ساختار مشخص و غیر قابل پیش ب
-
رنگ:تاثیرات رنگ بر ناظرین تابع ۳عامل است مکانی که در آن رنگ بکار رفته؛فرهنگ و عوامل اجتماعی و روانی
-
علایم و نمادها:محتوای معنوی یک نماد را میتوان در معماری به شکلهای مختلف بیان کرد؛ توجه به رنگها، توجه به نوع مصالح در ساختار بنا؛ نورپردازی
-
تزیین: یک رکن مهم در معماری که بیشتر بعد ظاهری دارد تا معنایی و شاید اصلاً از بعد معنایی برخوردار نباشند و تاکید بر فرم است.
فرم و صورت:فرم یکی از معیارهای اصلی زیبایی است که در دو گروه فرمهای با قاعده و فرمهای بی قاعده قرار میگیرد.
- فرم با قاعده←تابع قوانین هندسی
- فرم بی قاعده ←فاقد ساختار مشخص و غیر قابل پیش ب
رنگ:تاثیرات رنگ بر ناظرین تابع ۳عامل است مکانی که در آن رنگ بکار رفته؛فرهنگ و عوامل اجتماعی و روانی
علایم و نمادها:محتوای معنوی یک نماد را میتوان در معماری به شکلهای مختلف بیان کرد؛ توجه به رنگها، توجه به نوع مصالح در ساختار بنا؛ نورپردازی
تزیین: یک رکن مهم در معماری که بیشتر بعد ظاهری دارد تا معنایی و شاید اصلاً از بعد معنایی برخوردار نباشند و تاکید بر فرم است.
مسائل مهم زیباییشناسی
آیا هنر قابل تعریف است؟
یکی از نخستین پرسشها در زیباییشناسی آن است که چرا زیبا، زیبا مینماید؟ یا به عبارت دیگر آنکه هنر و اثر هنری چیست؟ در پاسخ چند تعریف محتمل مطرح شدهاند:
نظریه صورت معنادار: هنر مجموعه آثاری است که دارای نسبت معینی میان اجزای خود هستند؛ که بر اساس آن در میان منتقدان حساس، احساس زیباییشناسانه بر میانگیزند.
نظریه ایدهآلیستی: هنر مجموعه ایدهها یا احساسات ذهن هنرمند است؛ که به صورت جرح و تعدیل شده به افراد دیگر منتقل میگردند.
نظریه نهادی: هنر مجموعه آثاری انسانساخت است که از جانب اهالی هنر، شان هنری یافتهاند.
تعریف دانشنامه بریتانیکا: هنر به کارگیری مهارتهای عملی و تصورات ذهنی در خلق اشیا یا محیطهایی زیباست، که با دیگران میتوانند به اشتراک گذارده شوند.
تعریف دانشنامه ویکیپدیای انگلیسی: هنر مجموعه آثار یا فرایندهای انسانساختی است که تعمداً عناصری نمادین را در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات یا هوش انسانی به کار میگیرد
تعریف فرهنگنامه سخن:هنر هر نوع فعالیت غیرمعطوف به سود مادی و مبتنی بر برداشتهای شخصی از محیط و طبیعت با استفاده از نیروی تخیل و قواعد زیباییشناختی است